از گذر پهلوان قلی تا کوچه کارکن اساسی | همسایههای سرشناس، یادشان بخیر!
تاریخ انتشار: ۳ مهر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۷۵۳۵۷۶
همشهری آنلاین-مرضیه موسوی:حالا این کوچه پر رمز و راز خیابان خیام که چندین متری با چهارراه گلوبندک فاصله دارد «کوچه شهید کارکن اساسی» نام دارد؛ جوانی از اهالی این کوچه که در دوران جنگ ۸ ساله به شهادت رسید و قدیمیهای این کوچه هنوز او را خوب به یاد میآورند. کوچه شهید کارکن اساسی یا همان گذر قلی چند سالی میشود که خود را گم کرده و دیگر شباهتی به سالهای اوج درخشندگیاش ندارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
قصههای خواندنی تهران را اینجا دنبال کنید
وصلههای ناجورکوچه باریکی است پر از رفت و آمد مردم و حضور پررنگ موتورسیکلتها. کفشفروشی و تولیدیهای کفش کاسبی غالب در کوچه را تشکیل میدهند. هر از چندی درختی درست در وسط پیادهرو روییده و کار را برای تک و توک خودروهایی که در این کوچه به چشم میخورند سخت کرده است. ساختمانهای قدیمی و از نفس افتاده انبارها و کارگاههایی هستند که بوی کفشهای نو، بوی سریشم و چسب و چرم و پلاستیک از آنها در کل فضای کوچه میپیچد.
گاه و بیگاه مغازههایی با چهرههای نو نوار شده مثل وصلهای ناجور دیوارهای فرسوده کوچه را رنگ زدهاند. چند ساختمان بلند و عریض و طویل مثل غولهایی که از درخت لوبیا پایین آمده باشند در طول کوچه به چشم میخورند. اینکه این ساختمانهای بزرگ در این کوچه نزار چگونه جا گرفتهاند و چه میکنند سؤالی است که ذهن همه حتی رهگذران را هم به خود مشغول کرده است. آدمهایی که از کوچه عبور میکنند یا در کفشفروشیها سرکی میکشند و گاه خرید میکنند چهرهها و لهجههایی غریب دارند و راه تهران را از شهرستانهای مختلف برای خود دراز کردهاند. کاسبان قدیمی و سالخورده جای خود را به جوانترها دادهاند.
۳۰ سال پیش...«سی سال پیش این کوچه به این شکل نبود. اهالی کوچه کارکن اساسی تهرانیهای قدیمی و اصیل بودند. حالا قدیمیهای این محل رفتهاند و جای آنها افرادی از شهرستانهای مختلف آمدهاند. کاسبها و اهالی این کوچه آدمهایی مذهبی بودند. یادم میآید که برخی از کاسبها اول صبح که به مغازه میآمدند حتماً جلو مغازه را آب و جارو میکردند. بعد هم چند آیهای از قرآن میخواندند. دیگر این رسم و رسوم ورافتاده و برخی آداب کاسبی را رعایت نمیکند. »
این را «محمداکرم اسلامی» میگوید که سی سال است در کوچه کارکن اساسی کفش میفروشد. ساکن این کوچه نیست اما اهالی قدیمی این کوچه را میشناسد. از خانواده شهید کارکن اساسی میگوید: «از ایرانیهای مقیم عراق بودند که در دهه چهل از این کشور رانده شده و به ایران بازگشته بودند. هیچکس نمیداند وجه تسمیه نام خانوادگی آنها چه بود. آدمهای خوبی بودند و مردمدار. تا همین چند سال پیش خانواده کارکن اساسی در همین جا، ابتدای کوچه ساکن بودند. اما از اینجا رفتند. خیلی از قدیمیهای این محله از اینجا رفتند. »
از خانوادههایی میگوید که جزو سرشناسان بودند و شخصیتهایی که در زمینه فعالیتشان سرشناس و در این کوچه ساکن بودند: «سال ۵۹ بود که یک روز در بیرون از مغازه تیراندازی شد؛ یکی از همسایهها که نامش را به خاطر نمیآورم از شخصیتهای انقلابی بود و منافقان برای ترور او به این کوچه آمده بودند. همه آن سر و صداها و زد و خوردها برای از میان برداشتن این آدم بود که در همسایگی ما زندگی میکرد. »
جای خالی همسایههاکوچه باریک و درازی است که نامهای بزرگی را با خود یدک میکشد: «آیتالله گلپایگانی، آیتالله مشکینی، علامه جعفری، خانواده آل احمد، نراقی، و خیلی از سرشناسان تهرانی در این کوچه زندگی میکردند و همسایه دیوار به دیوار ما بودند. آن سالها زندگی در این کوچه طعم خوبی داشت و خیلیها آرزویشان بود در چنین محلهای زندگی کنند. اینجا سر بازار بود و کوچه مرفهی به حساب میآمد. به جای همه این مغازههای کفشفروشی و کارگاهها هم قصابی و بقالی و نانوایی و شیرینیپزی و... بود. کمکم کوچه تغییر کرد؛ قدیمیها از اینجا رفتند و آدمهای جدید به اینجا اضافه شدند که من بعد از چندین سال هیچ یک را نمیشناسم. زندگی در این کوچه سخت شد. ما هم برای ۶ سال اینجا را ترک کردیم و در کرج ساکن شدیم. اما من نتوانستم آنجا طاقت بیاورم و دوباره به همین خانه و همین کوچه برگشتیم. چه سالهای خوشی که در این کوچه نداشتیم. »
«معصومه هاشمی» ۵۰ سال است که کوچه کارکن اساسی را میشناسد و هنوز هم از همسایههای قدیمی خود یاد میکند. از بافت مذهبی و البته باسواد کوچه که فضای آن را تحت تأثیر خود قرار داده بود. چادر مشکیاش را سر کرده و سبد خرید در دست، به سمت «گذر مستوفی» پیش میرود. آرام راه میرود و آرام حرف میزند: «جای آدمهای بزرگی که در این کوچه زندگی میکردند خالی! »
خانه تاریک استخانهها و مغازهها از حد فرسودگی گذشته و به مرز «بسیار فرسوده»! رسیدهاند. یعنی در حدود مرزهای ویرانی و خرابی. از قدیمیهای محل جز چند نفری باقی نماندهاند. برای همین هم کسی نیست که بگوید دقیقاً در کدام خانه قدیمی این کوچه، کدام شخصیت علمی و مذهبی و ادبی و... ساکن بوده است. تنها خانهای که میتوان با یقین در مورد آن حرف زد خانه «آل احمد» است با دری چوبی و سبز رنگ که سر در آن تابلویی از تعلق سازمان میراث فرهنگی به این خانه حرف میزند: «در زدن بیفایده است. نگهبان اینجا فقط با هماهنگی قبلی در را باز میکند. آن هم به روی کسی که از اداره میراث نامهای داشته باشد. »
این را مکانیکی میگوید که درست روبهروی خانه آل احمد در حال تعمیر یک خودرو است. خانواده آل احمد را چندان نمیشناسد. فقط چیزکی از همسایهها شنیده. ردیف موتورهای پارک شده در مقابل در را نشان میدهد؛ خیر خانه متروکه آل احمد به موتورسوارهای کوچه رسیده که با خیال راحت موتورسیکلت خود را مقابل در آن پارک میکنند و نگران اعتراض صاحب خانه نیستند.
بن بستهای تنگ و ترش و پیچ و واپیچ کوچه کارکن اساسی یا گذر قلی هر کدام بار نام یکی از بزرگان قدیمی این محله را به دوش میکشند: «بن بست جعفری، بنبست نراقی، بنبست آل احمد و...» کوچهای که یک دم از عبور موتورسوارها خالی نمیشود.
-----------------------------------------------------------------------------------------------
*منتشر شده در همشهری محله منطقه ۱۲ در تاریخ ۱۳۹۳/۰۷/۱۹
کد خبر 790725منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: همسایه ها قدیمی ها آل احمد بن بست
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۷۵۳۵۷۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
افشاگری از ماجرای حوالههای خودرو، افزایش قراردادها، مشاوران ۴۰۰ میلیونی و برکناری مدیر سرشناس آکادمی/ هشدار به مالکان جدید استقلال
علیرضا خانی در گفتوگو با خبرگزاری علم و فناوری آنا با اشاره به مشکلاتی که در زمان حضورش در استقلال وجود داشت و تغییر و تحولات رخ داده در این باشگاه اظهار کرد: زمانی که ما آنجا بودیم، مسائل و مشکلات را میگفتیم چون من مسئول مالی و عضو هیات مدیره بودم و اتفاقاتی که آن زمان میافتاد، را بیان می کردم. به هر حال من مسئول مسائل مالی و عضو هیئت مدیره بودم، تمام این مسائلها را موظف بودم که کنترل کنم. زمانی که در استقلال حضور داشتم، در واقع مصوبه هیئت مدیره بود که امضا و بررسی تمامی قراردادها برعهده من و آقای خطیر باشد.
وی افزود: قرارداد کاسکو اولین قرارداد دارای مشکل و ایراد بود و متاسفانه آنها این موضوع را به من ارجاع ندادند و آقایان سمیعی به عنوان معاون حقوقی و عضو هیئت مدیره به همراه خطیر قرارداد را امضا کردند. قرارداد کاسکو، اینگونه بود که روز اول قرار بود 50 درصد مبلغ قرارداد را نقد پرداخت کنند. 50 در صد الباقی بعد از بازی چهارم که بعد از تعطیلی یکماهه (فیفا دی) بود پرداخت شود. مبلغ اولیه قرارداد 24 میلیارد تومان بود.
عضو سابق هیئت مدیره استقلال عنوان کرد: بعداً که ما در جریان قرار گرفتیم دیدیم بعد از گذشت 20 روز خبری از پول نیست. بعد مشاهده کردیم که قرارداد با امضای آقای سرپرست موقت فعلی یعنی آقای سمیعی و آقای خطیر بوده است. دیدیم آنها پولی به صورت پیش قرارداد دریافت نکردند و تنها 2 چک اخذ شده است. چون من خودم در بانک مرکزی بودم، استعلام چکهای مذکور را گرفتم. یک چک به نام شخص و چک دوم به نام شرکت تازه تاسیس و کاغذی بود. جالب اینجا است که آن شخص چهار چک برگشتی داشت. یعنی عملاً یک شرکتِ کاغذی و صوری بود و معلوم نبود چه اتفاقی افتاده است. وقتی متوجه موضوع شدم به آقای سمیعی گفتم شما چگونه این قرارداد را امضا کردید؟ مگر حق امضا داشتید؟ او تاکید کرد که طبق روزنامه رسمی و اختیارش این کار را کرده است.من گفتم این موضوع در حوزه من و خطیر بوده و چطور شما آن را امضا کرده اید؟ شما که صلاحیت امضا نداشتید. به او گفتم به عنوان فردی که حقوقی هستید این چک مربوط به شخص است، چگونه آن را پذیرفتید؟ این فرد یعنی «شهرام قویدل» مالک کاسکو را خود آقای سمیعی به باشگاه آورده بود. در واقع معرف او همین آقای سمیعی بود.
خانی در ادامه گفت و گو با آنا تاکید کرد: وقتی به حسابها ورود کردم متوجه شدم سمیعی در تمام قراردادهایی که قبل از زمان مدیریت آقای فتح الله زاده یعنی آجرلو منعقد شده بود حضور داشت. یک نمونه را به شما می گویم. قرارداد یکی از بازیکنان 2 ساله بود.رقم آن در سال اول 2/5 میلیارد و سال دوم 3/5 میلیارد تومان بود. وقتی قرارداد سال اولش تمام میشود، قرارداد سال دوم را از 3/5 میلیارد تومان به 10 میلیارد تومان تغییر میدهند! در صورتی که با همان قرارداد می توانست بازی کند و باید بازی می کرد و نیاز به افزایش قرارداد نداشت. به آقای سمیعی گفتم چرا این اتفاق افتاد؟ گفتم شما مسئول حقوقی بودید، چرا اظهار نظر نکردید و نظر ندادید؟
وی تاکید کرد: از او سوال کردم این قرارداد 10 ساله ای که با ورزشگاه مرغوبکار و آقای x منعقد کردید و 17 میلیارد اعتبار دادید که برای باشگاه هزینه کند و 11 سال به او اجاره دادید، برایش کارشناس رسمی بگیرید و به آنجا بفرستید، که چقدر هزینه کرده است؟ از او پرسیدم به چه شکل این قرارداد امضا شد؟ با این کار اموال این باشگاه را به تاراج دادید. وقتی این حرف ها را زدم سمیعی گفت من چه کاره بودم؟! گفتم آقای سمیعی شما در تمام امور حقوقی استقلال مسئولیت داشتید و باید اظهار نظر میکردید. کجا از این باشگاه دفاع کردید؟
عضو پیشین هیات مدیره استقلال تصریح کرد: مهمترین موضوع این است که در بحث خودروهای فیدیلیتی که اعضای باشگاه گرفته بودند 2 نفر از حساب باشگاه پول خودروی خود را به حساب بهمن خودرو واریز کرده بودند. یکی آقای سمیعی و دیگری آقای مصطفی احمدی مدیر مالی وقت باشگاه بود. چطور ایشان به عنوان کسی که مسئول حقوقی باشگاه است نمیداند که اموال باشگاه را نباید در جهت منافع شخصی باشگاه هزینه کنیم؟ چطور پول باشگاه را به حساب شرکت خودروساز واریز کردند تا خودرو دریافت کنند؟ البته این آقایان 2 ماه بعد پول را به حساب باشگاه بازگرداندند ولی خودشان بهتر می دانند که واریز پول از حساب باشگاه به حساب شرکت فروش خودرو ایراد قانونی دارد.
خانی در پاسخ به این سوال که آیا بابت این صحبت هایش مدارک دارد گفت: بله مدارک دارم. تمام مواردی که گفتم دارای مستندات است. ریز جزئیات حسابهای باشگاه موجود است . در این پرونده سوال مطرح شده که چطور پول باشگاه را به حساب شرکت خودروساز واریز کردید؟ آقایان فتاحی،مومنی، مظلومی و... از جیب خودشان پول دریافت خودرو را واریز کردند اما وقتی از سمیعی سوال کردم گفت آقای احمدی(مسئول پیشین مالی باشگاه) بدون اجازه من این کار را کرده است.
وی ادامه داد: ما هشدار را بابت انتصاب دوباره سمیعی در باشگاه استقلال دادیم. همان زمان به خطیر گفتم او سوابق خوبی ندارد. در آن مقطع به خطیر هشدار داده بودم که سمیعی کاری در زمینه حقوقی برای باشگاه انجام نداده و می بینید که تمام مسائلی که الان گریبان باشگاه را گرفته به خاطر این است که او مدیر حقوقی باشگاه بوده است.جالب است بدانید ما با 2-3 مشاور قرارداد داشتیم که با این مشاوران قرارداد 400 میلیون تومانی بسته شده بود.من پرسیدم چطور این قراردادها امضا شده که سمیعی گفت این موضوعات را به من نمی گفتند.مگر می شود معاون حقوقی باشگاه این مسائل را نداند؟
عضو پیشین هیات مدیره استقلال تاکید کرد:آن مشاوران را صدا زدم و گفتم چطور این قراردادها را امضا کردید، آنقدر از او سوال کردم و گفتم باید به دادگاه بیایید و جواب بدهید، یکی از آنها فرار کرد و رفت، گفت اصلا پول نمی خواهم. خیلی مسائل وجود دارد که شاید نتوانم بیان کنم.
خانی در خصوص مشکلات باشگاه در عقد قرارداد با بازیکنان گفت:در زمان آقای مددی و فرهاد مجیدی کل قرارداد اعضای تیم به 200 میلیارد نمی رسید. سال بعد که ساپینتو حضور داشت قرارداد اعضای تیم نزدیک به 470 میلیارد تومان شده بود! یعنی استقلالِ فصل قبل 470 میلیارد تومان هزینه کرده بود. این یعنی صد در صد افزایش نسبت به سال قبل با حضور احمد مددی. 30-40 درصد بازیکنان آن سال قرارداد داشتند ولی قرارداد آنها به شکلی عجیب افزایش پیدا کرد.
وی تاکید کرد: شما فکر می کنید چرا حجت کریمی مدیر آکادمیِ وقت را از اخراج کرد؟ چه مسائلی در آنجا اتفاق افتاد؟ بروید از اصغر حاجیلو سوال کنید که اجازه ندادم یک ریال از مردم پول بگیرند. من زمانی که در باشگاه بودم یک فرد خیر آوردم که نزدیک به 700 میلیون تومان هزینه کرد. همه کارهای نقاشی و لوله کشی و خیلی کارهای دیگر صورت گرفت. از آقای حاجیلو سوال کنید آیا لنگِ پول بودند؟ آن زمان اجازه نمی دادیم یک ریال این طرف و آن طرف شود. الان هم من به مسئولان هلدینگ خلیج فارس هشدار می دهم که در انتخاب افراد دقت کنند.
انتهای پیام/